تاريخ : شنبه 14 تير 1393برچسب:, | 12:13 قبل از ظهر | نويسنده : mohammad

اس ام اس

دست های کوچکش

به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد

التماس می کند : آقا… آقا "دعا " می خری؟

و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند

و برای فرج آقا "دعا " می کند!!!!!

شما بگید.....کجای راه رواشتباه رفتیم؟


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:, | 8:27 بعد از ظهر | نويسنده : mohammad

2_kabob.jpg


مواد لازم

: گوشت راسته گوسفند يا گوساله 350 گرم
گردوي پودر شده 50 گرم
رب انار 1 تا 2 قاشق غذاخوري
نمك به مقدار لازم
پياز 1 عدد بزرگ
چوچاق و جعفري 2 قاشق غذاخوري سر خالي

طرز تهيه:

ابتدا گوشت را به قطعات متوسط (به صورت كبابي) خرد كنيد. پياز را رنده كنيد. چوچاق و جعفري را كاملا خرد كنيد. پياز ، گردوي چرخ شده، رب انار، چوچاق و جعفري خرد شده را با هم مخلوط كنيد. تكه هاي گوشت را به مخلوط بالا اضافه كنيد، ولي نمك نزنيد، چون نمك باعث سفت شدن كباب مي شود. نمك را موقع كباب كردن گوشت ها روي آنها بريزيد. گوشت را به همراه مخلوط بالا در ظرفي بريزيد و در ظرف را ببنديد. ظرف به مدت 12 تا 24 ساعت در يخچال بگذاريد تا همه مواد خوب به خورد گوشت بروند. بعد گوشت ها را بدون پياز به سيخ بكشيد. گوشت ها را روي آتش منقل زغالي، كباب كنيد. در صورتي كه منقل نداريد، مي توانيد از كباب پز گازي استفاده نماييد كه البته هيچ گاه خوشمزگي كباب زغالي را نخواهد داشت . اين كباب بسيار خوشمزه را با نان يا پلو مي توانيد ميل كنيد. نكات لازم: 1- اگر رب انارتان سفت بود، 1 قاشق غذاخوري و اگر آبكي بود 2 قاشق غذاخوري لازم است. 2- چوچاق، سبزي محلي مخصوص شمال است. اگر به اين سبزي دسترسي نداشتيد، مي توانيد كباب را بدون آن تهيه كنيد

هر کی هر غذایی دوس داره بهم بگه از طریق نظر تا براش بزارم


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:, | 8:21 بعد از ظهر | نويسنده : mohammad

%D8%A8%D9%84%D9%84.jpg

مواد لازم

برای سه نفر
گوشت راسته گوسفندی با استخوان 600 گرم
پیاز دو عدد
آب لیمو 1/3پیمانه
فلفل دلمه‌ای يك عدد
روغن زیتون نصف پیمانه
کره 50 گرم
زعفران دم‌کرده یک قاشق غذاخوری
نمک و فلفل به میزان لازم


طرز تهيه

گوشت را که به استخوان متصل است، قطعه قطعه کرده با پیاز خردشده، روغن زیتون، زعفران و آب لیمو مخلوط كنید. روی آن را نمک و فلفل بریزید و بگذارید نصف روز در محل خنکی بماند تا ترد شود. سپس قطعات گوشت را به ترتیب به سیخ باریک و بلند بکشید و مانند کباب معمولی روی آتش بپزید. کباب را باید آبدار بردارید و در ظرف مناسب گذاشته روی آن کره بریزید.

شیشلیک واژه‌ای تركي به معنای کباب سیخی است و تقریبا در منوي غذای اکثر رستوران‌های خارجی پیدا مي‌شود.


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:, | 8:14 بعد از ظهر | نويسنده : mohammad

از اونجایی که غذاهای اصیل ایرانی خیلی پر طرفدار هستن قصد داریم یکی یکی به شرح پختشون بپردازیم که در آشپزی ایرانی امروز تصمیم به پخت فسنجان گرفتیم و قراره این غذای محبوب ایرانی رو با فوت و فن های خوب جا افتادنش براتون شرح بدیم.

فسنجان


برچسب‌ها: ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:, | 8:12 بعد از ظهر | نويسنده : mohammad
غضنفر برای بار اول نماز خواند، گاوش مرد،
روز دوم نماز خواند، الاغش مرد،

روز سوم زنش گفت برام طلا می خری؟

گفت: خدا شاهده بلند می شم دو رکعت هم خرج تو می کنم!

 

غضنفر اول محرم پشت ماشینش می نویسه: "خیلی از دستت دلخورم یزید!"

 

زن و شوهری داشتن با هم دعوا می کردند، شوهر می گه: من فقط به خاطر این که بابات پولدار بود باهات ازدواج کردم.
زنه می گه: باز تو یه دلیلی داشتی، من بدبخت چی؟
 

یه نفر در کندوی عسل رو بر می داره، می بینه یه زنبوره می گه: اِهم!

 

غضنفر منچ بازی می کنه، مار نیشش می زنه!

 

زنی بچه به بغل سوار اتوبوس شد. راننده اتوبوس گفت: "بچه ی شما زشت ترین بچه ای است که در عمر دیده ام." به زن خیلی برمی خورد. زن به مسافری که در کنار او نشسته است می گوید: "شنیدید راننده چه توهینی به من کرد؟"
مسافر می گوید: "این میمون رو بده به من، برو پیش رئیس اتوبوسرانی ازش شکایت کن!"
 
زن از شوهرش می‌پرسه: عزیزم، تو منو دوست داری؟
مرد می گه: خوب معلومه عزیزم، اگه دوست نداشتم، چطور می تونستم هر شب بیام خونه پیشت، وقت و عمرم رو تلف کنم؟
 

حیف نون یه 200 تومانی پیدا می کنه که وسطش سوراخ بوده... می گه: ای بابا! اینم از شانس من وسطش گوشه نداره!

 

استاد اسامی بچه ها را یکی یکی می خواند، رسید به اسم «بارانه». شخص مورد نظر را که پیدا کرد پرسید: واسه چی بارانه؟ دختر جواب داد: واسه این که روز تولدم بارون میومده. برادر اهل دلی از ته کلاس گفت: خوبه اون روز آفتابی نبوده!

 

حیف نون عینک دودی می زنه می ره از خونه بیرون بعد پسرشو می بینه می زنه تو گوشش. می گه تو این وقت شب بیرون چی کارمی کنی؟
پسره می گه بابا شب نیست، عینکتو بردار. 

حیف نون عینکشو بر می داره دوباره می زنه زیر گوش پسره. می گه تو از دیشب تا حالا اینجا چه کار می کردی؟

 

مرد: وقتى من مُردم، هیچ مرد دیگه ای مثل من پیدا نخواهى کرد. 
زن: حالا چرا فکر مى کنى که بعد از تو باز هم دنبال کسى «مثل تو» خواهم گشت؟
 

از غضنفر می پرسن امام رضا چرا رفته بود مشهد؟ می گه: رفته بود زیارت!

 

غضنفر کارت عابر بانکش رو می اندازه توی حرم امام رضا، می گه: حاجتم رو بده تا رمزش رو بگم!

 

حیف نون چند روز پشت سر هم می رفت گچ سوسک کش می خرید. مغازه دار ازش می پرسه چرا اینقدر گچ سوسک کش می خری؟ حیف نون می گه: آخه هرچی اینا رو پرت می کنم به سوسکها نمی خوره!


برچسب‌ها: ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:, | 8:4 بعد از ظهر | نويسنده : mohammad

ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺶ ﭘﺪﺭﺵ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﺑﻢ ﺑﺪﻩ
ﺗﻮﭖ ﺑﺨﺮﻡ ﮔﻔﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺧﺮﻭﺳﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺮﻭ
ﺑﻔﺮﻭﺷﺶ ﭘﺴﺮﻩ ﺧﺮﻭﺳﻮ ﺑﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﻔﺮﻭﺷﻪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ
ﻧﺨﺮﯾﺪ . ﺭﻑ ﺩﻡ ﺩﺭ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺯﺩ ﯾﻪ ﺯﻥ ﻣﯿﺎﻧﺴﺎﻟﯽ ﺩﺭﻭ
ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ.
ﭘﺴﺮﻩ : ﺧﺮﻭﺳﻮ ﻣﯿﺨﺮﯼ . ﺯﻥ ﮔﻒ ﻓﻌﻼ ﺑﯿﺎ ﺩﺍﺧﻞ . ﭘﺴﺮﻩ
ﺭﻑ ﺩﺍﺧﻞ ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﺮﻭﺱ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻦ ﯾﮑﯽ
ﺩﺭ ﺯﺩ . ﺯﻧﻪ ﮔﻔﺖ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﻨﻪ ﺑﺮﻭ ﺗﻮ ﺯﯾﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﻮ.
ﺩﺭﻭ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﺩﯾﺪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻧﯿﺲ ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮﺷﻪ ﻫﻨﻮﺯ
ﮔﺮﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﮐﻪ ﺩﺭﻭ ﺯﺩﻥ . ﺯﻧﻪ ﮔﻔﺖ ﺷﻮﻫﺮﻣﻪ
ﺑﺮﻭ ﺗﻮ ﺯﯾﺮ ﺯﻣﯿﻦ،ﻗﺎﯾﻢ ﺷﻮ . ﺯﯾﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺑﻮﺩ.
ﭘﺴﺮﻩ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﺧﺮﻭﺱ ﻣﻨﻮ،ﻣﯿﺨﺮﯼ ﮔﻔﺖ ﺻﺪﺍﺗﻮ ﺑﯿﺎﺭ
ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻣﯿﺸﻨﻮﻥ .
ﭘﺴﺮﻩ : ﻫﺮ ﺟﻮﺭ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺩ،ﻣﯿﺰﻧﻢ.
ﻣﺮﺩ : ﺑﺎﺷﻪ،ﻗﺒﻮﻝ ﭼﻨﺪ؟
ﭘﺴﺮﻩ : ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ
ﻣﺮﺩ : ﻧﻤﯿﺨﺮﻡ ﮔﺮﻭﻧﻪ
ﭘﺴﺮﻩ : ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﻢ
ﻣﺮﺩ : ﺑﺎﺷﻪ،ﺑﮕﯿﺮ ﺍﯾﻨﻢ ﭘﻮﻝ
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﭘﺴﺮﻩ : ﺧﺮﻭﺳﻮ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﯽ
ﻣﺮﺩ : ﭼﻨﺪ ﻣﯿﺨﺮﯼ
ﭘﺴﺮﻩ : ﭘﻨﺞ ﺗﻮﻣﻦ
ﻣﺮﺩ : ﺗﺎﺯﻩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﻢ ﻓﺮﻭﺧﺘﯽ
ﭘﺴﺮﻩ :: ﻫﺮ ﺟﻮﺭ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﻢ
ﻣﺮﺩ : ﺑﺎﺷﻪ ﭘﻮﻟﻮ ﺑﺪﻩ
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ، ﭘﺴﺮﻩ : ﺧﺮﻭﺳﻮ ﻣﯽ ﺧﺮﯼ؟
ﻣﺮﺩ : ﭼﻘﺪ؟ ﭘﺴﺮﻩ : ﺻﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ
ﻣﺮﺩ : ﮔﺮﻭﻧﻪ. ﭘﺴﺮﻩ : ﺻﺪﺍﻣﻮ .....
ﻣﺮﺩ : ﺑﺎﺷﻪ ﺍﯾﻨﻢ ﭘﻮﻟﺶ
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ،: ﭘﺴﺮﻩ : ﺧﺮﻭﺳﻮ،ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﯽ؟
ﻣﺮﺩ : ﺑﮕﯿﺮ ﭘﻮﻝ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ ﻓﻘﻂ ﺩﺍﺩ ﻧﺰﻥ
ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻥ ﺯﻧﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻒ،ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﻓﺖ. ﭘﺴﺮﻩ
ﺭﻓﺖ ﻫﻢ ﺗﻮﭖ ﺧﺮﯾﺪ ﻫﻢ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ. ﺧﺮﻭﺳﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ
ﺍﻭﻣﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﯾﺪ ﭼﺸﺎﯼ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻗﺮﻣﺰﻩ ﮔﻔﺖ،ﺑﺎﺑﺎ ﺧﺮﻭﺳﻮ
ﻣﯿﺨﺮﯼ. ﭘﺪﺭﺵ : ﭘﺪﺭ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺻﺪ ﻭ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﮐﺎﻓﯿﺖ
ﻧﺒﻮﺩ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯﻡ ﺑﺮﺩﯼ؟
ﭘﺴﺮﻩ : ﻣﯿﺨﺮﯼ ﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯽ ﮔﻢ . . .....


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:, | 8:2 بعد از ظهر | نويسنده : mohammad

روزی مریدان گرد یکدیگر جمع شده و در حضور شیخ مسابقه ای به راه انداخته بودند بس عجیب ! 

که هرکس بتواند با قدرت "باد معده" خود بطری شراب را از روی میز به زمین اندازد برنده بیلاخ طلایی شود ! 

مریدان یک به یک شانس خود را امتحان بکردندی. اما دریغ از حتی اندکی تکان در بطری ! 

شیخنا (خ.ف) (که در هیئت ژوری حضور داشت) با مشاهده این وضع اَسف ناک مریدان را به کنار زده و در پوزیشن مخصوص قرار بگرفت و خود، راه رسم کار را به مریدان نمایاند ! 

چو بادش برون شد در آن دشتِ باز ... خروش از خم چرخ چاچی بخاست 

این گونه بود که نه تنها بطری، بلکه خشتک های مریدان یک به یک همچون پرچمی برافراشته در باد شد... گویند صدای این انفجار به قدری عظیم بود که "Rejeb Ivedik" در سرزمین ترکستان آن را شنیده و مدهوش گشته بود...!!! 

*************************


چند روز پيش رفتم بانک بانکم خلوت بود يه نفر قبل من اومده بود پول بگيره نزديک 25 ميليون پول .
همشم 2 تومني 5 تومني 10 تومني (هزاريا) منم شيطونيم گل کرد الکي گوشيرو گرفتم زير گوشم گفتم:
ممد سريع موتورو بردار بيا جلو بانک ... 
خودمم رفتم تو ماشين نشستم 

يارو از بانک بيرون نميومد d:
(واقعی برای خودم بوده تا نیم ساعت داشتم میخندیدم)

********************************************

خخخخخخخخخخخخ چیست؟
تیکاف غضنفر به مدت ۱۰ ثانیه قبل از تف کردن !
.
****************************************

چندتا عمه ی پیر دارم همیشه توی عروسی ها میان سیخونک میزنن تو پهلوم
در گوشم میگن:
بعدی تویی، بعدی تویی
البته دیگه اینکارو نمیکنن…
چون توی ختم ها منم باهاشون همین کارو کردم…
***********************************



(حلزون اگر از روی لبه تیز تیغ هم رد بشه آسیبی نمیبینه!)
این جمله رو روزی هزاربار میشنوم!
گفتم 1 بار امتحان کنم, حلزونو گذاشتم رو تیغ از وسط نصف شد مُرد!
دارم فک میکنم تیغش تیز بود یا حلزونش شل بود؟!
***************************************************
نصیحت یک داغ دیده:
هرگز به رنگ آبی و قرمز شیر توالت اعتماد نکنید!(من هنوز داغدار ان حادثه ام)
******************************
 
یکی از فانتزیام اینه که یه قوطی نارنجی بخرم و توش اسمارتیز بریزم، بعد هروقت سردرد داشتمو یکی ازم پرسید چی شده؟
بگم: "چیزی نیست، همون سردردهای همیشگی..."
بعدم چندتاشو بخورم بگم: آآآآآآه :|
لامصب،عنده کلاسه!‬‎"

************************************


روزی مریدان نزد شیخ رفتند و از او پرسیدند:
یا شیخ! فیلترینگ بدتر است یا کم بودن پهنای باند؟
شیخ نگاه معنی داری به آنها کرد و فرمود:
هیچکدام! چیزی در اینترنت هست که از هر دوی اینها بدتر و اعصاب خردکن تر است!
مریدان با حیرت به شیخ نگریستند و فرمودند:
یا شیخ! از فیلترینگ بدتر چیست؟
شیخ فرمود: مشاهده این لینک تنها برای اعضا سایت امکان پذیر است. برای ثبت نام اینجا کلیک کنید!
بعد از این سخن مریدان نعرهها زدند و گریبان پاره کردندی و لپ تاپ های خود را به زمین کوبیدندی، فغان كشان به رشته كوهای آلپ پناه بردندی!!‬‎"

***********************************************


اونایی که قراره دو سال دیگه کنکور بدن توجه کنن!!!!!
.
.
.
.
اون موقع ماه رمضونه,بدبختا کیک و ساندیستون پرید :))))‬‎"


******************************

آقا جاتون خالی، رفتیم جهنم
بهم میگن 362/76 رکعت نماز بدهکاری!
میگم : 362 رکعت قبول ولی اون 76صدم واسه چیه ؟
میگن تعداد نمازهای خونده ضربدر سینوس زاویه انحراف از
قبله هست‬‎"(توهین نباشه فقط شوخی بود برای خنده)

***********************

مامانم که شیشه پاک کن میخرید ،
لحظه شماری میکردم تا اون ماده ی داخلش تمومه بشه بعد توش آب پر کنم بازی کنم
این بلند مدت ترین برنامه ریزی بود که تو بچگی انجام میدادم !‬‎"
((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((

برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:, | 7:58 بعد از ظهر | نويسنده : mohammad

برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:, | 7:57 بعد از ظهر | نويسنده : mohammad

ی ال ایکس گوشی ۳ سیم کارته داده!
کم کم یه خشاب میده میگه با سیم کارت پُرش کنید بزنید به گوشی :|
.
.
.
تا حالا “خودکار” رو از آخر به اول خوندی؟!
راکدوخ …
معنی نداد نمیدونم چه مرگشه … :|
گفتم شاید بشه ازش یه نکته اخلاقی درآورد که نشد …
ببخشید وقتتون رو گرفتم :|
.
.
.
امروز از کناره یه پسره رد شدم داشت با مخاطب خاصش تلفنی حرف میزد
که یهو گفت: قهر نکن دیگه، مگه من میمون زشته احمقِ تو نیستم؟ :|
بعد انتظار دارین طوفان نیاد؟ زلزله نیاد؟
.
.
.
ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﻛﺠﺎﻱ ﻛﻠﻮﭼﻪ ﺣﺎﻝ ﻣﻴﺪﻩ؟
ﺍﻭﻧﺠﺎﺵ ﻛﻪ ﺍﻧﮕﺸﺘﺘﻮ میکنی ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺖ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﻩ ﻟﺜﻪ ﺕ ﻛﻠﻮﭼﻪ ﺭﻭ ﻣﻴﻜﺸﻲ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺖ!
.
.
.
من امسال با پشه های محترم خونمون به یک توافق اولیه رسیدم
تعهدات بین طرفین:
من گزینه نظامی (پشه کش) رو از روی میز برداشتم
و اونام قول دادن غنی سازی خون من رو متوقف کنن!
البته بهشون گفتم اگه بیان دم گوشم ویز ویز کنن گزینه نظامی هنوز رو میزه!
سایر توافقات هم محرمانس بهتون نمیگم؛
دور بعدی مذاکرات هم اوایل تیر ماهه…
.


.
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻡ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺑﮕﯿﺮﻡ که ﯾﻪ ﻟﮑﺴﻮﺯ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩ؛
منو ﻣﯿﮕﯽ ﺧﻮﺩﻣﻮﻧﻮ ﺟﻤﻊ ﺟﻮﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ
ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻫﻢ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﺸﻦ ﮐﺴﺎیی ﮐﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺎ ﭘﺴﺮﺍ ﺗﺮﻣﺰ ﮐﻨﻦ…
ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺩﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﻣﺎﻣﺎﻧﻪ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺑﭽﻪ ﺷﻮ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ
ﻣﯿﮕﻪ ﺟﯿﺶ ﮐﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﯿﺶ ﮐﻦ ﻋﻤﻮ ﺑﯿﺒﻨﻪ :|
.

.
.
ﺭﻭﺯی ﺟﻮاﻧکی اﺯ شیخی ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮا اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ اﻳﻨﻘﺪﺭ ﺑﺮای ﭘﻮﻝ
ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭا می ﺁﺯاﺭﻧﺪ و ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺪی ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ؟
ﺷﻴﺦ ﻗﻮطی ﻛﺒریتی اﺯ ﺟﻴﺐ ﺩﺭآﻭﺭﺩ ﺳﻪ ﻧﺦ ﻛﺒﺮﻳﺖ ﺭا ﮔﺮﻓﺖ
و ﺩﻭ ﻧﺦ ﺁﻥ ﺭا ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﻗﻮطی ﻧﻬﺎﺩ ﺁﻥ ﻳﻚ ﻧﺦ ﺭا ﻧﺼﻒ ﻛﺮﺩ
ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻧﺼﻔﻪ ﻛﻪ ﻧﻮﻙ ﺗﻴﺰی ﺩاشت
ﻻی ﺩﻧﺪاﻥ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺗﻤﻴﺰ ﻛﺮﺩ و ﮔﻔﺖ :
ﭼﻪ ﻣﻴﺪاﻧﻢ !
.
.
.
مراحل درس خوندن یک دانشجو :
خوابیدن روی جزوه
گرفتن مشکلات و نواقص گل های قالی
جمع کردن آشغال های ریز و درشت اطراف زمین
خاک گیری گوشه های موبایل
گرفتن چندین عکس با گوشی از خود در حالت های مختلف و در ژست درس خواندن
اس ام اس بازی با بچه های کلاس که هر کدوم چقدر درس خوندن :D
.
.
.
جواد خیابانی در بازی فرانسه و سوییس:
- جالبه کلاه هواداران شبیه پنیر سوییسی سوراخ سوراخه،
حالا باید دید تیمشون هم اینطور میشه؟!
- کریم بنزما لقمه رو جوید و در دهان ماتیودی گذاشت اونم به خوبی قورتش داد!
- بازیکن شماره ۶ نقش موثری در قهرمانی دوسال آینده پاریسن ژرمن داشته!
- لباس فرانسوی ها در جام جهانی ۱۹۵۸ این رنگی بود ولی سرمه ای بود!
- فرانسه تو جام ۸۴ همه رو از دم تیغ شکست داد!
- سوئیس چه بینواست امشب!
.


.
.
پسری روزها پشت در منزل دخترک را میپایید؛
برای دختر سوال بود که اگر او مرا دوست دارد،
پس چرا پا پیش نمیگذارد و با پدرم صحبت نمیکند ؟!
درست است که ماشین پسرک قدیمی بود،
ولی برای دخترک عشق و محبت مهمتر بود!
روزها و ماه ها به همین منوال گذشت و دخترک بسیار کنجکاو شده بود،
روزی دل خود را قرص کرد و رفت تا حرف دل پسرک را گوش کند…
از او پرسید ۶ماه است که تو کنار منزل ما می ایستی و مرا میپایی،
وقتی ماشینت را میبینم ضربان قلبم تندتر میشود و…
هدف تو چیست؟!
پسر گفت: وای فای خونتون پسورد نداره . . ! :D
.


.
.
سلامتی اون دختری ک موقع عقد به جای اینکه بگه با اجازه بزرگترا
گفت با اجازه ی عشقم ک نذاشتن بهش برسم…
//
بعد چشمتون روز بد نبینه دوماد چنان کوبید تو صورتش
که صدا آب هویج داد عقدشم نکرد . . .
مادرشوهر و خواهرشوهرشم گیساشو کندن
چون جلو فامیلا آبروشون رفته بود . . .
و اما بابای عروس با کمربند افتاد به جونش
تا جایی که جا داشت زد سیاه و کبودش کرد . . .
الانم طفلک ترشیده هیچکسم نمیاد بگیرش !
باباشم نمیذاره از خونه بره بیرون !
عشقشم الان دوتا بچه داره و زنشم خعلی دوس داره !!


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:, | 7:43 بعد از ظهر | نويسنده : mohammad
راستش من میزارم بعد ماه رمضون روزه میگیرم
که خدا هم سرش خلوت باشه،هم بیشتر تو چش بیام!
:))
 
- - - - - - - - - - - - - - - -
 
طرف بی دعوت میره عروسی !!؟؟؟
میبینه جلوش دوتا در هست 
روی یکیش نوشته مهمانا با کارت و روی یکی نوشته مهمانان بدون کارت 
چون کارت نداشته از در دوم میره تو 
دوباره به دو در میرسه 
روی یکی نوشته مهمانان با هدیه و روی یکی نوشته مهمانان بدون هدیه 
چون کادو نداشتم از در دوم وارد میشه 
که میبینه 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
برگشته تو خیابون اصلی :)))))

برچسب‌ها: